Night with Dena

شنبه شب با دوستم دنا و خواهرش که از مونتریال اومده بودن رفتیم بیرون. بعد از مدت ها کلی بهمون خوش گذشت. دنا میشه گفت تقریبا تنها دوستی هست که از ایران واسم مونده :))) اولش قرار گذاشتیم رفتیم یکی از مغازه ای معروف ایرانی اینجا گشتیم و یخورده شیرینی خریدیم، از اون ناپلئونی هایی که عشق منن! بعدش گفتیم بریم چایی بگیریم بخوریم ولی نظرمون تغییر کرد و در نهایت رفتیم کافه شاپ ایرانی اون اطراف. حالا جالب اینجاست وقتی ما رفتیم هیچ خبری تو کافه نبود! قشنگ داشتن مگس

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها